بایگانی برچسب: s

چهارده نکته‌ی آموزشی درباره‌ی تلفظ در انگلیسی

به طور کلی آموختن تلفظ زبان بیگانه دشوار است، ولی چیزهایی هستند که یاد گرفتنی هستند و ما سرشان انرژی نگذاشته‌ایم. به نظر من برای بیشترمان می‌ارزد که به جای یاد گرفتن کلمه‌های تازه، تلفظمان را از واژه‌هایی که بلدیم تا حدی بهبود دهیم. تلفظ درست فقط به درد کلاس گذاشتن نمی‌خورد، به درد فهمیده شدن بهتر (و حتی فهمیدن بهتر) هم می‌خورد. این سیزده نکته‌ای که می‌نویسم، چیزهایی هستند که اولا غلط‌های رایج فارسی‌زبانان هستند، ثانیا بیشترشان با نگاه کردن به دیکشنری بلافاصله فهمیده نمی‌شوند، و ثالثا کلی هستند، یعنی مختص زیرمجموعه‌ی خاصی از کلمات نیستند. تمام موارد را بر اساس لهجه‌ی آمریکایی می‌نویسم.

سطح مقدماتی:

۱: تلفظ ship با sheep تفاوت دارد! انگلیسی دو مصوت دارد که بسیاری از ما هر دو را معادل «ای» فارسی می‌گیریم. واقعیت این است که حرف i در ship اولا کوتاه‌تر است، و ثانیا صدایش اگرچه شبیه به «ای» است اما کمی هم مایل به کسره‌ی فارسی است. اگر ترکی بلدید ممکن است شباهتی میان این صدا و مصوت موجود در واژه‌ی ترکی «قز» (دختر) احساس کنید اگرچه باز هم تفاوت بسیار است. زبان‌های کمی در جهان این صدا را دارند به همین دلیل بیشتر مردم جهان هنگام انگلیسی یاد گرفتن با این صدا مشکل دارند. به طور کلی معمولا حرف i در کلمات انگلیسی این صدا را می‌دهد در حالی که ترکیب‌های ee (مثل free) و ea (مثل tea) و ie (مثل believe) صدای شبیه به «ای» فارسی را می‌دهند.

۲: تلفظ full با fool تفاوت دارد! مصوت موجود در fool شبیه به «او»ی فارسی است اما مصوت موجود در full اولا کوتاه‌تر است و ثانیا به مقدار بسیار خفیفی به کسره یا «ای» تمایل دارد. برای مثال این کلمه‌ها با این مصوت کوتاه ناآشنا تلفظ می‌شوند: full, book, took, hook, good, foot. اما مصوت موجود در این کلمات بلند و مشابه «او»ی فارسی است: food, cool, group, soon, loop, fool.

۳: تلفظ think با sink و tink تفاوت دارد! ترکیب th در بیشتر کلمات در انگلیسی صدای «ث» عربی را می‌دهد. فارسی این صدا را ندارد ولی در بین صداهایی که نداریم، این آسان‌ترین است. کافی‌ست سعی کنید نوک‌زبانی حرف بزنید و همان «س» خودمان را تلفظ کنید. هنگام تلفظ این صدا زبان بین دندان‌ها قرار می‌گیرد. در انگلیسی کلماتی مثل three و math و tooth این صدا را دارند.

۴: واژه‌های this و that و there، «دیس» و «دت» و «در» نیستند! ترکیب th در انگلیسی می‌تواند صدایی غیر از «ث» هم داشته باشد و آن صدای «ذ» عربی است. بیشتر ایرانی‌ها به اشتباه در این گونه کلمات آن را مانند دال فارسی تلفظ می‌کنند (فرانسوی‌ها هم این صدا را ندارند اما آنها معمولا به جایش از «ز» استفاده می‌کنند و این یکی از استریوتایپ‌های لهجه‌ی فرانسوی‌ها موقع انگلیسی حرف زدن است). برای تلفظ «ذ»، باز هم زبان باید بین دندان‌ها قرار بگیرد. این بار فرض کنید می‌خواهید نوک‌زبانی حرف بزنید و صدای «ز» فارسی را تلفظ کنید. اگر در زبان عربی دستی دارید یا فکر می‌کنید با قرائت درست نماز می‌خوانید، می‌توانید به صدای «ذ» در «صراط الذین» فکر کنید!

۵: تلفظ wet با vet تفاوت دارد! حرف v انگلیسی مثل حرف واو معمولی فارسی است (مثلا در کلمه‌ی «وحید»). اما برای تلفظ w، مثلا به آخرین صدای کلماتی مثل «نو» و «برو» فکر کنید. اگر کُردی بلد هستید هم با صدای w آشنایید. همچنین عرب‌ها همواره حرف «و» را به شکل w تلفظ می‌کنند و صدای v را ندارند.

۶: صدای «شوا» را بشناسید! در انگلیسی یکی از رایج‌ترین مصوت‌ها «شوا»ست (لفظ «شوا» چیزی به جز یک نام تخصصی عجیب برای یک صدای معمولی نیست). صدایی که در فارسی وجود ندارد. صدایش شبیه به این است که دهانتان را در حد متوسط باز کنید و بدون این که به زبانتان فرم خاصی بدهید سعی کنید یک مصوت تولید کنید. چیزی شبیه به کاری که پیش پزشک می‌کنیم تا معلوم شود گلوی چرک‌کرده داریم یا نه،‌ اما نه با دهان به آن بازی. به یک شکل دیگر می‌گویم: شوا حد اقلی‌ترین و خنثی‌ترین و (معمولا) کوتاه‌ترین صدای مصوتی است که می‌توانید از دهانتان خارج کنید. همان صدایی که بین ‌B و L در کلمه‌ی table وجود دارد. اولین مصوت کلماتی مثل ago و arrive و around نه کسره است نه فتحه، بلکه شواست. حتی اولین مصوت واژه‌ی contain شوا است نه «آ». جالب‌تر از آن، علی‌رغم اشتباه رایج فارسی‌زبانان، اولین مصوت واژه‌ی country هم شواست نه «آو» یا «اَو» یا هر چیز عجیب دیگری.

۷: انگلیسی صدای «آو» یا “aw” ندارد! در واژه‌هایی مثل law و thought، صدای مصوت چیزی بیش از صدای معمولی «آ» نیست. از خیر تلاش برای تلفظ چیزی شبیه w در انتها بگذرید!

سطح میانی:

۱: در لهجه‌ی آمریکایی (و نه بریتانیایی)، در بسیاری از موارد صدای t به چیزی شبیه به d تبدیل می‌شود. نکته‌ی مهم این است که صدای جدید با d متفاوت است. در واقع حقیقت این است که خود d هم در محیط‌های مشابه به این صدای جدید تغییر شکل می‌دهد. این صدای جدید flap نام دارد و به گوش ما شاید چیزی بین «د» و «ر» فارسی است. اما این تبدیل در چه شرایطی رخ می‌دهد؟ در شرایطی که اولا صدای t بین دو مصوت باشد، و ثانیا هجای حاوی t دارای تکیه نباشد. در نتیجه این تبدیل در atom رخ می‌دهد اما در return رخ نمی‌دهد. تبصره: اگر صدای قبل از t به جای مصوت r یا n باشد هم این تبدیل شدنی است. مثلا در party و sentence هم این تبدیل رخ می‌دهد (به خصوص در اولی). توجه به این نکته‌ی کلی هم مهم است که این تبدیل در لهجه‌ی آمریکایی تقریبا ضروری است. در بعضی کلمات اگر این تبدیل را صورت ندهید چیزی که تلفظ می‌کنید به گوش شنونده اصلا شبیه یک واژه‌ی مجاز انگلیسی آمریکایی نیست.

۲: صدای r آمریکایی با صدای «ر» فارسی تفاوت زیادی دارد! یکی از عناصر کلیدی‌ای که لهجه را به شدت آمریکایی می‌کند تلفظ درست r است. صدای r آمریکایی صدای رایجی در زبان‌های جهان نیست. برای تلفظ کردنش، سعی کنید به فارسی حرف زدن کسانی فکر کنید که زبان اولشان انگلیسی آمریکایی است (مثلا آلن ایر!). در لهجه‌ی فارسی این افراد که تحت تاثیر زبان مادری‌شان است، تلفظ متفاوت «ر» کاملا مشهود است. حتی بعضی از ایرانی‌ها برای این که صدایشان «غربی» یا «باکلاس» به نظر برسد به شوخی یا جدی «ر» را به شکلی شبیه به r آمریکایی تلفظ می‌کنند.

۳: صدای e انگلیسی تفاوت نسبتا زیادی با کسره‌ی فارسی دارد. اگرچه هیچ دو مصوتی در فارسی و انگلیسی دقیقا مثل هم نیستند اما تفاوت e انگلیسی و کسره‌ی فارسی جدی‌تر است. برای تلفظ e انگلیسی، باید آن را به مقدار خفیفی به فتحه نزدیک کنید. اگر دارید فکر می‌کنید منظورم از e انگلیسی کدام صداست، منظورم مصوت کلماتی مانند bed و said و head و tell است.

سطح پیشرفته:

۱: در لهجه‌ی آمریکایی بسیاری از مصوت‌ها وقتی قبل از r قرار می‌گیرند حال خاصی بر آنها حاکم می‌شود. چیزی شبیه به این که مصوت به صدایی بین شوا و o میل کند. توضیح این صدا ساده نیست اما اگر در کمین تشخیص آن باشید به تدریج با شنیدنش به آن عادت می‌کنید. مثال: more, near, cure. همچنین هنگامی که شوا قبل از r قرار می‌گیرد تقریبا ناپدید می‌شود و جایش را به نسخه‌ی کشیده‌تری از r می‌دهد. مثال: her, girl, term. به طور کلی نکته‌ی اساسی این است که r آمریکایی تا حدی به مصوت‌ها شبیه است و همه‌ی این ماجراها با r ناشی از همین است.

۲: تلفظ finger با singer تفاوت دارد. در اولی n و g دو صدای مستقل هستند، هرچند n تحت تاثیر صدای بعدش در عقب دهان تلفظ می‌شود، اما در دومی ترکیب ng یک صدای واحد است. دیکشنری‌ها هم این دو کلمه را متفاوت آوانگاری می‌کنند. به طور کلی تلفظ ng به صورت دو صدای مجزا در جاهایی که نباید چنین کرد یکی از اشتباهات رایج خارجی‌هایی است که انگلیسی یاد می‌گیرند. در اکثر موارد، باید به جای این دو صدا از آن صدای واحد استفاده کرد، مثل ring و sing و hang و long.

۳: تلفظ cup با cop تفاوت دارد. صدای شوا که با آن آشنا شدیم، در بسیاری از موارد به شدت شبیه به «آ» به نظر می‌رسد. بسیاری از ما صدای مصوت موجود در کلمه‌ی cup را «آ» می‌دانیم اگرچه در واقع شواست. به همین ترتیب، تلفظ اولین مصوت subject با اولین مصوت object متفاوت است. معمولا حرف u صدای شوا دارد و حرف o صدای «آ» دارد. اما همیشه هم چنین نیست (مثلا مصوت کلمه‌ی son شواست).

۴: انگلیسی (در بیشتر لهجه‌ها) دو صدای L دارد. یکی شبیه به «ل» فارسی است که قبل از مصوت‌ها پدیدار می‌شود، مثل واژه‌ی light. یکی هم در فارسی وجود ندارد و در محیط‌های دیگر پدیدار می‌شود، مثل واژه‌ی tell. این صدای دوم که به آن dark L می‌گویند صدایش تا حدی شبیه به مصوت o است! برای تلفظ آن انتهای زبان به سقف دهان نزدیک می‌شود و بعضا حتی نوک زبان به سقف دهان نمی‌چسبد (بر خلاف «ل» معمولی). توضیح شفاهی شیوه‌ی تلفظ دشوار است. مانند موارد قبلی، باید گوشتان در کمین تشخیص تفاوت‌ها باشد. اگر با قرائت حرفه‌ای قرآن آشنا باشید، می‌توانید به شیوه‌ی خاص تلفظ «ل» در واژه‌ی «الله» فکر کنید. این نوع L به مصوت‌ها شبیه است و معمولا مصوت قبل از خودش را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. توجه کنید که شباهت dark L به صدای o آن قدر زیاد است که کودکان آمریکایی در مدارس که تازه الفبا را یاد گرفته‌اند، گاهی املای واژه‌ی help را با واژه‌ی hope اشتباه می‌گیرند!

توضیح واضحات: فکر می‌کنم خواندن این نکته‌ها می‌تواند کمک‌کننده باشد هرچند به هیچ وجه کافی نیست. بزرگ‌ترین حجت برای کافی نبودن این علم روی کاغذ این است که بنده اگر طبیب بودم سر خود دوا می‌نمودم. به قول نجف دریابندری، هیچ کس با خواندن کتاب آشپزی آشپز نمی‌شود اما هیچ کسی که بخواهد آشپز شود از کتاب آشپزی بی‌نیاز نیست!

توضیح: (این مطلب را قبلا جای دیگری نوشته بودم اما حالا فکر می‌کنم برای این‌جا مناسب‌تر است)

منابع برای آموزش کردی سورانی

برای یک زبان‌شناس ایرانی دانستن یک زبان ایرانی غیر از فارسی فایده‌های فراوانی دارد. به طور خاص در حوزه‌هایی مثل زبان‌شناسی تاریخی و رده‌شناسی، و حتی در حوزه‌هایی مثل نحو فارسی، آشنا بودن با یک زبان ایرانی دیگر بصیرت خاصی می‌بخشد. من با مازندرانی لذت این نوع مقایسه‌ها را تجربه کرده‌ام اما دوست دارم زبان مستقل‌تر و متفاوت‌تری مثل کُردی را هم بیاموزم. فکر می‌کنم برای یک فارسی‌زبان آموختن کردی با گویش سورانی نسبت به گویش کرمانجی به شدت اولویت دارد زیرا اولا رایج‌ترین گویش کردی در ایران است، ثانیا به فارسی نزدیک‌تر است، ثالثا دستور ساده‌تری دارد (مثلا حالت دستوری —case— را روی اسم نشان نمی‌دهد و تفکیک جنسیت ندارد) رابعا عموما با الفبای عربی نوشته می‌شود (مثلا ویکی‌پدیای کُردی سورانی عمدتا با الفبای عربی نوشته شده اما ویکی‌پدیای کرمانجی با الفبای لاتین نوشته شده)، و خامسا در کردستان عراق که به گمان من آینده‌ی کُردی را در دست دارد و احیاگر و مدرن‌کننده‌ی اصلی زبان کُردی خواهد بود، گویش غالب گویش سورانی است.

من دو منبع مناسب برای یادگیری کردی به شکل خودآموزی یافته‌ام. منبع اول، راهنمای کردی سورانی به انگلیسی نوشته‌ی آقای تکستون است که از سایت دانشگاه هاروارد قابل بارگذاری است. این کتاب شامل قواعد دستور زبان، متن‌های نمونه با ترجمه، و یک واژه‌نامه‌ی چندهزار کلمه‌ای است و هر دو رسم‌الخط عربی و لاتین را پوشش می‌دهد. کتاب بسیار پرمحتوا اما فشرده است. یاد گرفتن کُردی در حد معنادار به کمک این متن فشرده برای کسی ممکن است که خوب انگلیسی بداند، با اصطلاحات اولیه‌ی دستوری آشنا باشد، فارسی بداند، و ترجیحا یک زبان ایرانی دیگر را هم بشناسد تا قواعد و الگوهای واجی راحت‌تر در ذهنش نهادینه شوند.

منبع دوم، کتاب فارسی «آموزش زبان کردی» نوشته‌ی سید محمدسینا احمدی است که خودش به طور رایگان آن را برای دانلود قرار داده. این کتاب شامل قواعد دستوری و واژه‌نامه‌ای مختصر است اما متن نمونه ندارد. این کتاب هرچند بسیار مختصرتر و کم‌محتواتر است اما این برتری را دارد که اولا به فارسی نوشته شده، ثانیا برای خواندنش نیازی نیست که در زبان‌شناسی یا دستور دستی داشته باشید، و ثالثا ساده‌تر نوشته شده. این که چنین کتاب‌هایی به فارسی نوشته می‌شوند اتفاق بسیار فرخنده‌ایست. نواقص همین کتاب هم فراوانند اما بالاخره باید به یاد داشته باشیم که حتی برای زبان ترکی آذری که در ایران جایگاه بسیار مهم‌تری دارد هم هیچ منبع فارسی مناسبی برای وجود ندارد. منابع ضعیف و مختصری که هستند هم آن‌چنان مشحون از تحسین و تمجیدهای غیر علمی از زبان ترکی هستند و آن‌چنان نگاه اصالت‌محوری به زبان دارند که گاهی خواندنشان واقعا آزارنده است.