ترجمه موزون غزلواره ۱۸ شکسپیر

تلاشی کردم برای ترجمه موزون غزلواره ۱۸ شکسپیر به فارسی، که مشهورترین غزلواره (sonnet) او در جهان انگلیسی‌زبان است. وزن شعر شکسپیر آیمبیک پنج‌تایی (iambic pentameter) است که رایج‌ترین وزن در شعر انگلیسی است. وزن ترجمهٔ من وزن مشهور به «مفعول فاعلاتُ مفاعیل فاعلن» است (یا «لن فاعلاتُ مفعتعلن فاعلاتُ مف») که یکی از رایج‌ترین اوزان شعر فارسی است. در قافیه‌بندی سعی کردم تا حدی به چینش اصلی پایبند باشم اما سلیقه فارسی‌زبان قافیه‌های درهم‌رفته را نمی‌پسنند و قصد تهور نداشتم در نتیجه نظم قافیه‌ها را برای مخاطب فارسی‌زبان عادی‌سازی کردم. شعر متشکل از سه بخش چهارسطری است به علاوه یک بخش پایانی دوسطری. هم در اصل انگلیسی و هم در ترجمه فارسی، نظم قافیه‌ها این تقسیم‌بندی را بازتاب می‌دهد.

در انتخاب کلمات هم سعی کردم لحن کهن را تا حدی حفظ کنم. نهایتا همچنان لحن شعر تا حدی غریب است، دست‌کم به خاطر حضور تصویرسازی‌های شعر سنتی انگلیسی و کلمات مربوط به آن (مثلاً تشبیه خورشید به چشم آسمان). البته در دو قرن اخیر فارسی‌زبانان به شعر ترجمه هم خو گرفته‌اند و از تصویرهای تازه تعجب نمی‌کنند، اما معمولاً انتظار داریم این تصویرهای تازه همراه با زبانی مدرن (و شاید قالبی بی‌وزن یا آزادتر) باشند. در نتیجه گمان می‌کنم ترجمهٔ من همچنان ناآشنایی‌ای با گوش دارد. گویا مثلاً انتظار نداریم ترکیب تازه‌ای چون «چشم گنبد گردون» در کنار واژه کهن‌آوای «تموز» و با وزن عروضی ظاهر شود. در عین حال، از این تجربه جدید نسبتاً خرسندم، تا حدی به خاطر همین ویژگی‌هایش. اینک ترجمه و اصل شعر:

(پیش از این نسخه‌ای از این ترجمه را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده بودم، اما نسخه فعلی تغییر یافته است و مقفاتر شده است.)

گویم که با تموز دل‌افروز هم‌سری؟
حاشا! که دلرباتری و معتدل‌تری
لطف گل ایمن از غم باد ایار نیست
عهد تموز دیر نپاییده بر دری
امروز چشم گنبد گردون چو آذر است
فردا فروغ زر به جمالش مکدّر است
از تیر فتنه روی نکو را چه زینهار
وز گردش فلک که قضای مقدّر است
لیکن تموز مهر رخت را زوال نیست
ای حسن جاودانه که هیچش مثال نیست
در دور سال و ماه، عدم را چه جای لاف
پیش گلی که رونقش از ماه و سال نیست؟
تا هست دور دهر و کلام سخنوران
می‌ماند این حدیث و تو می‌مانی اندر آن
?Shall I compare thee to a summer’s day
Thou art more lovely and more temperate
Rough winds do shake the darling buds of May
And summer’s lease hath all too short a date
Sometime too hot the eye of heaven shines
And often is his gold complexion dimm’d
And every fair from fair sometime declines
By chance or nature’s changing course untrimm’d
But thy eternal summer shall not fade
Nor lose possession of that fair thou ow’st
Nor shall death brag thou wander’st in his shade
When in eternal lines to time thou grow’st
So long as men can breathe or eyes can see
So long lives this, and this gives life to thee

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *