شعر موزون را میتوان طوری خواند که ریتم وزن در آن به خوبی حس شود و شنونده بتواند با آن ضرب بگیرد. اما قرائت رایج شعر عروضی چنین نیست. ما معمولاً وقتی قرار است اشعار موزون را بلند بخوانیم آن را طوری میخوانیم که ضرب گرفتن با آن دشوار است. قرائت رایج چه در میان ادبا، چه در برنامههای تلویزیونی و رادیویی و چه حتی در میان دانشآموزان مدارس چنین است.
تفاوت میان قرائت ریتمیک با قرائت عادی چیست؟ زمانی که نظریهٔ عروضی خود را در دانشگاه تهران ارائه دادم یکی از سؤالاتی که از حضار شنیدم مربوط به قرائت ریتمیک اشعار عروضی بود. چارچوبی که من برای تحلیل اوزان عروضی ارائه میدهم بر الگوهای ضربگیری اوزان اتکای ویژه دارد. سوالکننده در آن جلسه ظن آن را داشت که آنچه الگوی ضربگیری را موجب میشود شیوه ادا کردن ماست نه خود وزن اشعار. به طور دقیقتر او میاندیشید که شاید ما با نوعی تاکید و تکیه بر روی بعضی هجاها شنونده را به زدن ضرب بر آن هجاها ترغیب میکنیم وگرنه خود آن هجاها جایگاه ویژهای در وزن ندارند.
نگرانی این سوالکننده بهجا نبود چرا که پژوهشگران متعددی (دهلوی، آذرسینا، شفیعی زرگر و رحمانی، میرزایی و دیگران. برای ردگیری ارجاعهای کامل بنگرید به پست قبلی) نشان دادهاند که هر وزن عروضی الگوهای ضربگیری مخصوص خود را دارد. اما این سوال همچنان باقی میماند که قرائت عادی و قرائت ریتمیک در سطح آکوستیک چه تفاوتی دارند. در ویدئوی کوتاهی که اخیرا ضبط کردهام و در اینجا قرار میدهم به شکل سردستی و خلاصه با کمک نرمافزار پرات (Praat) نشان دادهام که آنچه قرائت غیرریتمیک رایج را تبدیل به قرائت ریتمیک میکند دقیقا تلفظ طول هجاها (کمیت آنها)ست. در تلفظ ریتمیک ما هجاهای بلند را واقعا دوبرابر هجاهای کوتاه تلفظ میکنیم. اما در تلفظ عادی طول هجاهای بلند و کوتاه (یکمورایی و دومورایی) را به همان نسبت ایدهآل که در ذهن درک میشود تلفظ نمیکنیم. علت آن که قرائت عادی اشعار ریتمیک شنیده نمیشود هم بیش از هر چیز همین است. هنگام شنیدن قرائت عادی اشعار آنچه باعث میشود علیرغم برقرار نبودن نسبت طول هجاها همچنان وزن شعر را حس کنیم ایدهآلسازی ناخودآگاه ذهن ما از طول هجاهاست. کسانی که گوش عروضی ندارند دقیقا از همین ایدهآلسازی ناخودآگاه ناتوانند. مشابه این پدیده در زبانهای دیگر و سنتهای وزنی دیگر نیز مشاهده میشود. در کتاب فارسیای که در دست تالیف دارم در این باره مفصلتر توضیح دادهام. فعلا به در اختیار گذاشتن پیوندی به یک ویدئوی کوتاه بسنده میکنم.
با عرض سلام و احترام،
باید به عنوان یک معلم دانشگاه که در خارج به سر می برد بگویم که کتاب آموزش فارسی شما (پرژن دی) بسیار متدیک، علمی و بی نظیر است. فقط به دلایلی ،که چندان هم منطقی نیست، من و همکارانم نمی توانیم آن را به عنوان کتاب درسی به دانشجویان خارجی درس بدهیم. متاسفانه در همان ص اول (درس الفبا) کلمات “بمب”، “مین” و غیره به چشم می خورد که کاربرد انها را در کلاس ناممکن می کند. در بعضی از کشورها کاربرد اینگونه کلمات در کلاس مجاز نیست، و حتا گاه مجازات هم دارد. در یکی دو درس دیگر هم چنین چیزهایی مشاهده شد. خواهشمندم چنانچه میسر باشد اینگونه کلمات را تغییر دهید تا بتوانیم آن کتاب ارجمند را با خاطری آسوده در دانشگاه های خارج تدریس کنیم. این یکی از بهترین و علمی ترین کتابها برای تدریس زبان فارسی است.
بسیار سپاسگزارم.
برای تدوین چنین کتاب ارجمندی با این شیوۀ علمی به شما تبریک می گویم.