چند درصد از نوجوانان دبیرستانی در رشت با دوستانشان به طور عمده به گیلکی حرف میزنند؟ حدود هفت هشت درصد!
مجلهی ارزشمند پژوهشهای زبانشناسی تطبیقی، مقالهای از دانشگاه گیلان منتشر کرده (نوشتهی محرم رضایتی کیشهخاله و معصومه حامیدوست) که در آن آمارهایی دربارهی میزان استفاده از گیلکی در میان دانشآموزان دبیرستانی در رشت داده شده. دو نکتهی مهم در مقاله وجود دارد. اول آن که تعداد دخترانی که از گیلکی استفاده میکنند به طرز قابل توجهی از پسران کمتر است، و دوم این که از روی عددها به نظر میرسد که مرگ زبان گیلکی نزدیک است. زبانی که روزی زبان اول یکی از مهمترین استانهای کشور بود و سنت شعری و موسیقایی قدرتمندش توجه فارسیزبانان را هم جلب کرده بود، حالا از سوی بیش از ۹۰ درصد جوانان رشتی کنار گذاشته شده است. البته حدود ۱۴ درصد هم ادعا کردهاند که از هر دو زبان استفاده میکنند اما راستش را بخواهید تصور من این است که این هم ناشی از اشتباه گویشوران زبان دربارهی واقعیت رفتارهای زبانیشان است وگرنه عدد واقعی کمتر از این حرفهاست. اگر بخواهم از روی زبان مازندرانی قیاس کنم، باید بگویم که جوانان شمالی نه تنها عموما به زبان محلی حرف نمیزنند، بلکه حتی اگر بخواهند هم قادر به انجام این کار بدون دردسر نیستند. همچنین، توجه به این نکته هم مهم است که به نظر میرسد توانایی سخن گفتن به زبان محلی با رفاه مادی، سطح تحصیلِ، و شهرنشینی نسبت عکس دارد. در نتیجه قشری که گیلکیزبانند احتمالا عمدتا قشر کماثرتر خواهند بود.
تحلیل و تصمیم دشوار است، و حتی بررسی این که بقای زبانهای محلی چهقدر اهمیت دارد بحث جداگانهای میطلبد. اما این امر روشن است که روند آموزش و رسانهی مدرن زبانهای غیر رسمی را میکُشد. آنچه به خیزش نسبی کُردی و ترکی در سالهای اخیر در ایران کمک کرده، اولا عوامل خارجی با انگیزههای سیاسی در بسیاری از موارد است، و ثانیا دوری نسبی این زبانها از فارسی. زبانهایی مثل لری و گیلکی که ساختارشان به فارسی شبیهتر است و بیشتر ممکن است «لهجههای غیر استاندارد» فارسی قلمداد شوند در حال محو شدنند. فاجعه شدید است. شاید یکی دو نسل پس از ما چیزی به نام گیلکی جز در خاطرهها وجود نداشته باشد.
تصویرهایی مثل شکل زیر قرار است تنوع زبانی در ایران را نمایش دهند. این تصاویر این حس را در بیننده القا میکنند که فارسی تنها یکی از چندین زبان رایج در ایران است و موقعیتش آن قدرها هم ویژه نیست. متاسفانه یا خوشبختانه، واقعیت با این تصویر بسیار متفاوت است. با همین آماری که از رشت دیدیم، میشود فهمید که بخشهای زیادی از شمال کشور چهقدر نادرست رنگآمیزی شدهاند.
سلام خدمت آقای مهدوی.داشتم تو اینترنت درباره قدمت حروف فارسی در مقایسه با عربی جستجو میکردم که به سایت شما برخوردم.من معمولا با خواندن چند خط از مقاله متوجه بار دانش نویسنده میشم(چه اعتماد به نفسی!).وقتی چند خط مقالتون رو خواندم تو دلم گفتم طرف عجب تسلط رو زبان فارسی داره.از نظم سایتم خوشم اومد و همچنین از تعصب بافکرتون روی زبان فارسی و احترامتون به سایر زبانها.این شد که نوشته شمارو تا آخر خواندم بعد گشتم دنبال پروفایل مدیر که دیدم بله حدسم اشتباه نبوده ومدیر باسوادی گرداننده این وبسایته.من یه گیلک و تالشم ولی متاسفانه فقط متوجه میشم ونمیتونم صحبت کنم نمیدونید چه قدر ناراحتم از این موضوع چون تو خانواده با ما فارسی حرف زدن.کاش گیلک های عزیز هم رو زبونشون که جزوی از هویتشونه تعصب داشتن. میبخشید که زیاد نوشتم.
گلشنی از رشت.
از لطف شما بسیار بسیار متشکرم! خانوادهی مادری من مازندرانی هستند و من تا حدی خوبی مازندرانی بلدم. اما همیشه آرزو داشتهم که گیلکی هم یاد بگیرم! همچنین تالشی!
سربلند باشید! :)