بایگانی برچسب: s

حِسَن، حَسِن، و ناهمگونی واکه‌ای در مازندرانی

زبان مازندرانی وقتی واژه‌ای را از فارسی می‌گیرد، در بسیاری از موارد مصوت‌های آن را تغییر می‌دهد. در لهجه مازندرانی آمل، یکی از توجه‌برانگیزترین نمونه‌های این تغییر تبدیل صدای ضمه به صدای «شوا» است (صدای شوا schwa مصوتی میانی است که برای بسیاری از فارسی‌زبانان نزدیک به صدای کسره به گوش می‌رسد).  مثلا در تلفظ «مردم» به جای mærdom می‌گوییم mærdəm.

اما در زبان مازندرانی تبدیل مصوتی دیگری هم اتفاق می‌افتد که الگوی پیچیده‌تر و ناواضح‌تری دارد اما به شدت رایج است. در این تبدیل، مصوت فتحه (æ) در کلمات دخیل از فارسی (و عربی) به مصوت شوا (ə) تبدیل می‌شود. مثلاً در مازندرانی در تلفظ «قطار» به جای ɢætɑr می‌گوییم ɢətɑr و در تلفظ «آدم» به جای ɑdæm می‌گوییم ɑdəm. اما آن‌چه این تبدیل را پیچیده می‌کند این است که صدای فتحه (æ) در تمام کلمات دخیل دچار چنین تغییری نمی‌شود. مثلا مازندرانی‌زبانان در تلفظ «مریض» به جای mæriz نمی‌گویند məriz. در نتیجه سؤال بدیهی این است که الگوی این تبدیل چیست، یعنی در چه کلماتی رخ می‌دهد.

تبدیلی که در بالا توصیف کردم موضوع مقالهٔ اخیرم با همکاری خانم سارا نهضتی است (مقاله به انگلیسی است و از این‌جا قابل‌دسترسی است). در این مقاله ادعا می‌کنیم که این تبدیل نمودی از فرآیند ناهمگونی واکه‌ای (vowel dissimilation) است. به طور خلاصه، سخن این است که مصوت‌های مازندرانی به وضعیت مصوت‌های هجاهای مجاور حساسند و ترجیح در نظام واجی مازندرانی (دست‌کم در لهجه‌هایی از این زبان که ما بررسی کردیم) بر این است که دو هجای مجاور هردو دارای مصوت افتاده (low) — یعنی مصوت‌های «آ» ɑ یا فتحه æ — نباشند. بدین ترتیب، واژه‌ای مثل ɑdæm از لحاظ واجی در این زبان نامطلوب است چرا که دو هجای مجور در آن هردو دارای مصوت افتاده هستند. تبدیل فتحه به شوا در چنین کلماتی رخ می‌دهد تا از این مجاورت جلوگیری کند.

پدیده‌ای که در بالا مختصرا معرفی کردم نوع خاصی از ناهمگونی واکه‌ای است که به افتاده بودن مصوت‌ها حساس است. این پدیده در زبان‌های جهان نادر است و اکثریت قریب‌به‌اتفاق موارد مشابهی که تا امروز از این پدیده گزارش شده‌اند مربوط به زبان‌های اقیانوسیه هستند. در نتیجه وجود این پدیده در زبان مازندرانی از حیث رده‌شناختی اهمیت دارد.

به عنوان نکته‌ای پایانی، اضافه می‌کنم که لهجه‌های مختلف مازندرانی بعضا استراتژی‌های متفاوتی برای اِعمال محدودیتی که ذکر کردم دارند. مثلا در کلمهٔ «حسن» دو هجای مجاور مصوت فتحه دارند و در نتیجه کلمه محتاج اصلاح است. در لهجه آمل این اصلاح به شکل «حِسَن» صورت می‌گیرد و در لهجه بابل به شکل «حَسِن». در هر دو لهجه یکی از فتحه‌ها تغییر کرده است اما انتخاب هجایی که دستخوش تغییر می‌شود بین دو لهجه متفاوت بوده است. این تفاوت میان لهجه آمل و بابل نظام‌مند است و در کلمات دیگری از جمله «بلد»، «غلط»، «نظر»، و «قدم» نیز عینا مشاهده می‌شود. این «اصرار» زبان مازندرانی بر از بین برده فتحه (یعنی مصوت æ) در بعضی کلمات، مورد توجه برخی از گویشوران مازندرانی نیز بوده است و تفاوت میان «حِسَن» و «حَسِن» در آمل و بابل نیز گاه دستمایهٔ شوخی قرار می‌گیرد، اما این مقالهٔ تازه نخستین جایی است که در آن توضیح نظام‌مندی از این تغییر عرضه می‌شود.