ساختار ارگاتیو چیست، و چرا کُردی از آن‌چه فکر می‌کنیم هم جالب‌تر است

EO vs NAتصور کنید این جملهٔ کردی را بشنوید: «نانم خوارد». اگر کردی ندانید شاید احساس کنید این جمله به طرز عجیبی دربارهٔ این سخن می‌گوید که نان چیزی را خورده است. اما واقعیت این است که این جمله معنای معقولی دارد: «نان خوردم» (یا «غذا خوردم»). آن‌چه این جمله را شگفت‌انگیز کرده است این است که در آن فعل با مفعول مطابقت می‌کند (نه با فاعل) و فاعل واقعی (یعنی اول‌شخص مفرد) با ضمیر مفعولی ظاهر شده است!

زبان‌شناسان به این ساختار غریب که در بیشتر زبان‌های کُردی وجود دارد ارگتیو (یا ارگاتیو، ergative) می‌گویند و به زبان‌هایی که نظام نحوی‌شان بر این اساس است زبان‌های ergative absolutive (یا به طور کوتاه شده همان «ارگاتیو») می‌گویند. به طور خلاصه، در زبان‌های ارگاتیو، مفعول در جمله‌های گذرا (=مفعول‌دار) درست مثل فاعل در جمله‌های ناگذر (=بی‌مفعول) عمل می‌کند (یعنی مثلا شناسه فعل را تعیین می‌کند)! از آن بدتر، عنصری که ما به عنوان فاعل می‌شناختیم هم رفتاری شبیه مفعول از خود نشان می‌دهد.

آیا ساخت ارگاتیو «نامعقول» است؟
ساخت ارگاتیو در ابتدا به نظر باورنکردنی می‌آید. شخصا بارها درباره این ساختار خواندم و شنیدم و مثال دیدم تا بالاخره تا حدی سر از چند و چون ماجرا در آوردم. در نتیجه انتظارم این است که وقتی به این جای متن رسیده‌اید، گیج شده باشید و دودل باشید که دوباره از اول بخوانید یا از خیر متن بگذرید. اما بگذارید توضیح دیگری بدهم تا بلکه این ساختار کمی معقول‌تر به نظر بیاید.

این جمله ساده را در نظر بگیرید:
۱: «بادکنک‌ها ترکیدند».
در این جمله اتفاقی برای «بادکنک» افتاده و برای ما طبیعی است که شناسه «ند» در پایان فعل از لحاظ شخص و شمار با کلمه «بادکنک‌ها» مطابقت کند. حالا این جمله را که کمی پیچیده‌تر است در نظر بگیرید:
۲: «ما کشتی را غرق کردیم».
در این جمله برای کسی که زبانش فارسی (یا انگلیسی، یا عربی، یا ترکی، یا نود درصد زبان‌های دیگر جهان) است، بدیهی است که عمل اصلی‌ای که جمله درباره‌اش صحبت می‌کند کاری است که توسط «ما» انجام شده. مهم‌تر از آن، برای ما به نظر بدیهی می‌رسد که نقش «ما» در این جمله مثل نقش «بادکنک‌ها» در جمله ۱ است. به همین دلیل است که در این یکی جمله فعل با «ما» مطابقت می‌کند و شناسه «یم» را در انتهایش دارد. ما نقش «بادکنک‌ها» در ۱ و «ما» در ۲ را یکی می‌دانیم. نقشی که به نقش «فاعلی» (nominative) معروف است. در فارسی شناسه فعل به ما می‌گوید که این دو نقش مثل همند، اما در زبانی مثل عربی رسمی که نقش‌ها با اِعراب مشخص می‌شوند، هردوی این کلمات علامت ضمه می‌گیرند و در نتیجه علاوه بر شناسه فعل شاهد دیگری هم بر هم‌نقش بودنشان داریم. نقش «کشتی» در جمله دوم یک نقش تازه است، یعنی در جمله اول متناظری ندارد. به این نقش «مفعولی» (accusative) می‌گوییم.

اما نکته مهم این است که این شهود مبتنی بر فارسی (و عربی و غیره) لزوما هم نباید شهود طبیعی بشری باشد. دوباره به جمله‌های ۱ و ۲ نگاه کنید. حقیقت آن است که اتفاقی که در جهان برای «بادکنک‌ها» می‌افتد به اتفاقی که برای «کشتی» می‌افتد شبیه‌تر است. بادکنک‌ها و کشتی هردو قربانی یک فرآیند منهدم‌کننده شده‌اند، هرچند که در مورد کشتی، عامل بیرونی‌ای هم برای این حادثه ذکر شده. در ساختار ارگاتیو، این تناظر در نحو بازتاب پیدا می‌کند. در نتیجه «کشتی» در جمله دوم همان نقش «بادکنک‌ها» را حفظ می‌کند. اگر جمله‌های ۱ و ۲ را به کردی ترجمه کنیم، نقش نحوی «بادکنک‌ها» و «کشتی» یکی خواهد بود (و مثلا فعل با آنها مطابقت خواهد کرد). به این نقش که در چنین زبان‌هایی وجود دارد، absolutive می‌گوییم. علاوه بر این، در جمله دوم، نقش جدیدی اضافه می‌شود برای کلمه «ما»، که عامل خارجی‌ای بوده که منجر به آن سرنوشت برای کشتی شده. به این نقش ergative می‌گوییم. در نتیجه به زبان‌های دسته اول (مثل فارسی) nominative-accusative می‌گوییم و به زبان‌های دسته دوم (مثل کُردی) ergative-absolutive یا به طور کوتاه‌شده ergative می‌گوییم.

کدام زبان‌ها ارگاتیوند؟
کُردی که در بالا از آن مثال زدیم مثال ایده‌آلی از زبان ارگاتیو نیست، چون کُردی تنها در زمان ماضی چنین ساختاری دارد (که البته موضوع را پیچیده‌تر و باورنکردنی‌تر هم می‌کند). از جمله زبان‌های نیمه-ارگاتیو دیگری که برای ما آشنایند پشتو و اردو هستند. به طور کلی، حدود ده درصد از زبان‌های جهان ارگاتیوند.

اما مثالی که شاید برای فارسی‌زبانان جالب‌تر باشد، فارسی میانه است. فارسی میانه هم مانند موارد قبلی که نام بردیم تنها در زمان گذشته ساختار ارگاتیو دارند. این که چرا این ساختار به این شکل عجیب و نیمه‌کاره وارد زبان‌های این خانواده شده و بعد هم از بسیاری از آنها حذف شده است (از جمله از فارسی و همچنین لهجه‌های جنوبی کُردی سورانی) سوالی است که من جوابش را نمی‌دانم، اما جواب‌هایی برایش وجود داردند.

(ویرایش شده در ژانویه ۲۰۲۴)

10 دیدگاه در “ساختار ارگاتیو چیست، و چرا کُردی از آن‌چه فکر می‌کنیم هم جالب‌تر است

  1. سلام،عذر میخوام شما از شرایط اپلای کردن برای رشته زبانشناسی همگانی اطلاع دارید؟من دانشگاه آزاد لیسانس و ارشد گرفتم،به نظرتون برای اپلای کردن باید چیکار کنم؟ممنون

    1. سلام! راستش متوجه منظور دقیقتون نشدم. جز موارد کلی‌ای که معمولا در سایت دانشگاه‌ها می‌نویسند چیزی لازم نیست. اگر سوال جزئی‌تری درباره یکی از آن موارد دارید در خدمتم!

  2. دوست عزیز نوشته‌ی بسیار جالبی بود. خود من از آن دسته کسانی هستم که شاید بیش از بیست بار نوشته‌هایی از تعریف ارگاتیو تا نمونه و دیگرها را خوانده ولی هر بار نفهمیده‌ و دست خالی برگشته‌ام. نوشته‌ی شما شاید بهترین مقاله‌ای بود که مفهوم این ساختار را برایم روشن‌تر کرد . ولی به نظرم حتا جا دارد که با افزودن نمونه‌های دیگر، مفهوم را بیشتر بشکافید.
    باز هم سپاسگزارم

  3. مطلب خیلی جالبی بود. سپاسگزار از شما که این مطلب رو به این زیبایی بیان کردید. در زبانهای لزگین و کارتولی (گرجی) و لاتین هم این حالت رو داریم و فکر می کنم که در زبان آلمانی هم مشابه این حالت وجود دارد. اما نمیدونستم که در فارسی میانه و زبانهای کردی، پشتو و اردو هم این حالت هست. خیلی جالب بود. به نظر من وجود این حالت دستوری در این زبانها، نشانه غنای آنهاست که با وجود پیچیده تر بودن دستور زبان، این مزیت و توانایی را دارند که مفهوم کاملتری را به شنونده انتقال دهند. با توجه به اینکه از نظر دستوری زبانها همواره رو به سادگی می روند، قابل درک است که در فارسی میانه این حالت را داشتیم اما در فارسی نوین نداریم. شاید به صورت کاملتر در فارسی باستان و اوستایی هم وجود داشته که در گذر زمان و رسیدن به فارسی نو تغییر کرده است!

    1. ممنونم از لطفتون و توضیحات خوبتون درباره گرجی و لزگی :‌)
      (اما درباره لاتین تا جایی که من می‌دانم ماجرا دست‌کم در ظاهر این نیست)

      ماجرای ساختار ارگاتیو در زبان‌های ایرانی داستان جالبی داره. در ایرانی باستان (چه اوستایی چه فارسی باستان) ساختار ارگاتیو وجود نداشته و این ساختار در دوره میانه به وجود اومده. قضیه هم از این جهت جالبه که اون انتظار شما درباره حرکت به سمت سادگی رو برآورده نمی‌کنه، و هم از این جهت که ساختار ارگاتیو در چند زبان ایرانی موازی که از هم جدا شده بودند به طور همزمان ظهور می‌کنه، و نمونه خوبیه از این ماجرا که تاریخ زبان‌های هم‌خانواده مجاور را باید به صورت فرآیندی تعاملی و دائمی دید نه ساختار انشعابی درختی محض.

  4. valeriyānos kēsar ardīg būd. u-n valeriyānos kēsar

    xvad ped xvēš [dast] dastgrav kird

    ولرایون قیصر را با دستان خود دستگیر کردم
    این جمله ارگاتیو یا کنایی است
    یعنی به جای ایینکه گفته بشه دستگیر کردم نوشته شده دستگیرم کرد

    شاید براتون گیج کننده باشه دستگیرم کرد یعنی دستگیر کردم

    1. متشکرم! بله همان طور که در کامنت‌های قبلی ذکر شده فارسی میانه هم ارگاتیو است.

  5. ئاگات کردم» ارگاتیو نیست چون لهجه کردی موکریان مهاباد – اربیل عراق اساسا ارگاتیو نیست در کتابت هم اصلا
    نمی نویسند لهجه هورامی کرمانجی و سورانی سنندج وسلیمانیه عراق ارگاتیو است و لکی هم ارگاتیو است
    من نان خوردم///////////////// ارگاتیو من نانم خورد نشانه ضمیر //م//// فعل به نان وصل شده

    تو اگاهم کردی///////////تو اگاهم ی کرد

    ضمنا زبان سومری و سغدی هم ارگاتیو بوده

    1. به جای «ئاگادار» یا «ئاگاردار» که در سورانی عراق رایج است «ئاگا» را انتخاب کرده بودم چون برای مخاطب فارسی‌زبان رایج‌تر است. اگر لهجه‌هایی که به جای «ئاگادار» از «ئاگا» استفاده می‌کنند ارگاتیو نیستند (و من راهی برای دانستن این که دقیقا کدام لهجه‌ها از کدام کلمه استفاده می‌کنند ندارم) پس مثال مناسب همان «ئاگادارت کردم» است. علی‌الحساب بنا بر توصیه شما مثال را به «ئاگادارت کردم» تغییر دادم. متشکرم.

پاسخ دادن به آرمین لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *