«را»ی مفعولی، آیا فارسی سخت‌گیرتر شده است؟

mcwhorterآن‌چه به طور رایج گفته می‌شود این است که زبان‌ها به سمت سادگی پیش می‌روند. درباره‌ی این ادعا و تعریف سادگی حرف بسیار است اما به نظر می‌رسد که برخی زبان‌ها طبق اکثر معیارهای معقول قابل تصور از زبان‌های دیگری ساده‌ترند. مثلا احتمالا می‌شود گفت که زبان‌هایی مثل فارسی و انگلیسی و ترکی ساده‌تر از ناواهو و عربی کلاسیک و پشتو و یونانی قدیم هستند. با چنین معیارهایی، گاهی گفته می‌شود که خود زبان‌ها نیز در طول زمان ساده‌تر می‌شوند. مثلا مک‌وارتر (که تصویر کتابش را مشاهده می‌کنید) معتقد است آن‌چه زبان‌ها را به سمت سادگی می‌برد این است که گویشوران زبان‌های دیگر در بزرگسالی این زبان را یاد بگیرند و از آن به طور دست و پا شکسته استفاده کنند و به تدریج استانداردهای آسان‌گیرانه‌ی خود را به گویشوران بومی هم تحمیل کنند.

فارسی خودمان، به نظر می‌رسد که در بسیاری از حوزه‌ها به تدریج ساده‌تر شده. فارسی دوره‌های صرف گسترده‌ی اسم را پشت سرگذاشته. در فارسی باستان اسم بر حسب این که مفعول است یا فاعل یا منادا یا مضاف‌الیه پسوندهای مختلفی می‌گرفت. همچنین بر اساس جنسیت و شمار. علاوه بر این‌ها نحو فارسی یکدست‌تر شده و ساختار نیمه-ارگاتیو که در فارسی میانه پدید آمده بود در آن از میان رفته. در حوزه‌ی واج‌شناسی هم بسیاری از ترکیب‌ها و حتی واج‌ها از دست رفته‌اند (از جمله «ث» یا همان /θ/ که از لحاظ رده‌شناختی به نسبت نادر است، از لحاظ آواشناسی گویشی تولید آن دشوار است، و درک و تشخیص آن از صامت‌های مشابه  نیز دشوار است).

با این حال گاهی دشوار است که ببینیم سادگی یعنی چه. آیا مثلا می‌توان گفت که وجود قواعد اختیاری به جای قواعد اجباری به معنای ساده‌تر بودن زبان است؟ مثال جالبی که اخیرا توجهم را جلب کرده «را»ی مفعولی در فارسی است. در دوره‌های قدیم‌تر فارسی نو (یعنی قرون اولیه‌ی اسلامی، مثلا تا قرن هفت هجری قمری) به نظرم می‌رسد که استفاده از «را»ی مفعولی دست‌کم در موارد بسیاری اختیاری بوده. می‌شد گفت «دل خویش را بدید» (چنان که عطار گفته) و ظاهرا می‌شد هم گفت که «دل خویش بدید» (چنان که شبیهش را مولوی گفته). در فارسی امروز (دست‌کم برای مفعول معرفه) استفاده از «را» اجباری شده است. یعنی باید بگوییم «دل خود را دیدم» و اگر بگوییم «دل خود دیدم» غلط یا در بهترین حالت نشاندار است. به عبارت دیگر،‌ می‌توان گفت که قانون قرار دادن «را» برای مفعول معرفه که در دوره‌های پیشین فارسی اختیاری بود حالا اجباری شده است. این مورد، تا جایی که به ذهن من رسید، تنها موردی است که در آن فارسی به سوی سخت‌گیرتر شدن پیش رفته. اما آیا سخت‌گیرتر شدن با دشوارتر/پیچیده‌تر شدن یکی است؟

 

5 دیدگاه در “«را»ی مفعولی، آیا فارسی سخت‌گیرتر شده است؟

  1. سلام. من فارسی میانه زیاد بلد نیستم اما این را میدانم که زبانها همیشه در یه قسمت قویتر و در قسمتی دیگر ضعیفتر میشوند. فارسی الان شاید مطابقه و نظام حالت فارسی میانه را نداشته باشد و ضعیفتر شده ولی در استفاده از را قویتر. البته شاید بهتر بود میگفتم آسان گیرتر و سخت گیرتر تا ضعیف و قوی. اما منظورم همان است !!!! آن سخت گیری که فارسی میانه در مطابقه و نظام حالت داشت شاید فارسی الان ندارد. شاید هم موضوع نظام مطابقه و حالت نباشد ولی این را میدانم که فارسی میانه در یه چیزی سختگیرتر بوده از فارسی الان !!! اصلا این را از کجا آمده ؟ خیلی از گویشهای ما این را را ندارند. فقط اصفهونیا خیلی را را استفاده میکنند !!!

    1. موافقم با شما! من هم این «را» رو به عنوان مثالی در مقابل روند رایج گفتم. یعنی به نظر من هم می‌آد که فارسی به تدریج به طور کلی آسان‌گیرتر شده و این مورد «را» یک جورهایی استثناست.

      این «را» رو البته بیشتر لهجه‌های فارسی دارند. حالا تهرانی‌ها به صورت /o/ تلفظ می‌کنندش مثلا ولی سر جاشه و به هر حال استفاده‌ش اجباریه. در فارسی تهرانی هم باید گفت «کتابشو دیدم» و نمی‌شه گفت «کتابش دیدم»!

  2. اصل کم کوشی در همه زبانها هست. اما معمولا کم کوشی معادل ساده گیری نیست. چون همیشه یه طرفو سخت میکنه که یه طرفو راحت کنه. درسته ؟

    1. راستش حرفتون منو به فکر فرو می‌بره. مطمئن نیستم. ولی مثلا فرض کنید این که حالت گذشته‌ی go می‌شه went و نمی‌شه goed، یه‌جور عدم سادگیه. یا مثلا می‌تونیم بگیم عدم پیش‌بینی‌پذیری. این پدیده قطعا یادگیری رو سخت می‌کنه. احتمالا تولید گفتار رو هم سخت می‌کنه. چه بسا که درک گفتار رو هم سخت کنه (اگر فرض کنیم شنونده توی مغزش ریشه‌ی فعل رو با حذف کردن پسوند تشخیص می‌ده). یعنی منظورم اینه که انگار این استثنا همه‌چیز رو سخت می‌کنه.

      تنها جایی که این استثنا (وجود went به جای goed) باعث تسهیل امور می‌شه ابهام‌زداییه. یعنی کمک می‌کنه که شنونده اگر بخشی از کلمه رو درست نشنید همچنان بدونه که زمان فعل گذشته‌ست. حالا باید گفت که وجود went به جای goed یه طرفو سخت می‌کنه یه طرفو راحت؟ یا باید گفت که همه طرف رو سخت می‌کنه؟ نمی‌دونم!

  3. به نظرم گرایش گویشور به سمت ساده سازی گفتارشه و این ساده سازی رو از دید خودش انجام میده. مثلا همین جمله بالا رو من میتونستم اینطوری بنویسیم : به نظرم چنین می آید که گرایش گویشور به سمت ساده سازی گفتارش است و … . یعنی تقریبا شاید نصف کردم حجم برخط نوشته امو ! اما در گفتمان این نهفته است. مثلا در این گفتمانی که ما توش داریم حرفامونو میزنیم دانش مشترک من و شما به من این اجازه رو میده که یه اشاره بکنم شما بقیه اشو متوجه بشی. در واقع یه گفتمانی ایجاد شده که زبانشناس میاد و توصیفش میکنه و میگه این جمله اگه ساده است به خاطر اینه که نصف بارش رو انداخته رو دوش گفتمان مشترک این دو نفر. اگه یه متخصص صرف بیاد اینو بررسی کنه ممکنه ببینه که یه جاهاییش سخت هم شده. نحوی و واجشناس هم همینطور. مخصوصا متخصص اهنگ کلام در فارسی بنظرم پیچیدگیهای زیادیو کشف میکنه. برخط، فارسی ساده میشه اما آهنگش سخت میشه و چون آهنگ معمولا برخط نیست دیدنش برای زبانشناسا سختتره. پس مای گویشور به زعم خودمون داریم راحتتر حرف میزنیم اما زبان ساده نمیشه. از یه شکلی به یه شکل دیگه درمیاد. اگه از سن بالاها بپرسید که زبان شما ساده تر بود یا زبون نوجوونای الان خواهند گفت زبان ما چون ما اصطلاحات اینا رو نداشتیم. نوجوونای الان هم میگن پیرمردا یه جوری حرف میزنن سخت حرف میزنن. هر کسی از ظن خود شد یاد خود !! ولی سر و راز زبان یه چیزه و اونم تغییر مداوم. زبان هیچوقت ساده نمیشه هیچوقتم سخت نمیشه و به نظرم اصل اقتصاد زبانی بیشتر ازینکه یک اصل در مورد دستور زبان باشه مربوطه به زبانشناسی اجتماعی. من شاید تو این کامنتم نظرات قبلی خودمو نقض کرده باشم ولی خوشحالم که به این نتیجه رسیدم و از شما هم ممنونم که جواب دادید و بحث ادامه پیدا کرد چون حس میکنم نقطه ای که الان بهش رسیدم خیلی اطمینان بخش تر از اون چیزهایی هست که قبلا بهش معتقد بودم. این عوض شدن نظر هم برمیگرده به کم سوادی من وگرنه بی شک زبانشناسای بزرگ دنیا راجع به این مساله خیلی حرفها دارن که بگن و نوشته ها دارن که به علت محدودیت وقت فرصت مطالعه اشونو ندارم. چیزی که مهمه اینه که از دستاوردهای نظری استفاده بکنیم اگه زبانشناس نظری هستیم اینا رو تو نظریه پردازیهامون لحاظ کنیم.
    بازم تشکر میکنم از شما بابت مباحثه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *