بایگانی ماهیانه: آگوست 2014

مخرج علیه مخرج، یا چرا تلفظ مصوت‌های عربی برای فارسی‌زبانان مهم نیست

quranسال‌ها پیش گفتگویی با یکی از آشنایان روحانی‌ام درباره‌ی تلفظ واژه‌ها داشتیم و تا جایی که یادم است پس از ساعت‌ها بحث حاضر نشد قبول کند که حروف فارسی هم «مخرج‌»هایی دارند. از نظر او «مخرج» کلمه‌ای بود که صرفا به محل تولید صامت‌های عربی موجود در فارسی اطلاق می‌شد. تفکر او درباره‌ی واژه‌ی مخرج بازتاب تصور تقدس‌آمیز و افراطی‌ای است که در فضای دینی ایرانی درباره‌ی اهمیت تلفظ صامت‌های عربی وجود دارد. تصوری که در کمال شگفتی شاهدیم که درباره‌ی مصوت‌ها وجود ندارد.

در الفبای فارسی نُه حرف وجود دارند که صدای عربی‌شان در فارسی موجود نیست (ث ح ذ ص ض ط ظ ع غ). در آموزش‌های مذهبی ایران، به خصوص برای قرائت «صحیح» نماز، به ایرانیان تلفظ درست این نُه صدا آموزش داده می‌شود، اما درباره‌ی مصوت‌ها چیزی گفته نمی‌شود. عربی کلاسیک یا قرآنی (که با عربی استاندارد نوین تفاوت‌های مهمی دارد) از لحاظ کیفیت ۳ مصوت دارد (نه ۶ تا). آن‌چه در عربی کلاسیک بین دو واژه‌ی «علی» و «عالی» تفاوت ایجاد می‌کند کشیدگی نخستین مصوت است. به همین ترتیب صدای ضمه در عربی کلاسیک نسخه‌ی کوتاه‌تر همان مصوت «و» است و صدای کسره نیز نسخه‌ی کوتاه‌تر مصوت «ی» است. به همین دلیل است که در شعر کلاسیک عربی می‌توان صدای کسره در انتهای واژه‌ی مجرور در انتهای مصراع را کشید و آن را با مصوت «ی» هم‌قافیه ساخت. به این ترتیب است که سعدی می‌تواند بگوید «سل المصانع رکبا تهیم فی‌الفلواتِ/ تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی» و علی‌رغم ظاهر ماجرا «فلواتِ» با «فراتی» هم‌قافیه می‌شود.

تقریبا تمام قاریان، دعاخوانان، روحانیان و پیش‌نمازهای ایرانی علی‌رغم تمام تلاش طاقت‌فرسایی که برای تلفظ درست «ض» در «و لا الضالین» می‌کنند به راحتی ۳ مصوت عربی کلاسیک را به ۶ مصوت فارسی نگاشت می‌کنند. از آن جالب‌تر آن که صدای aw (مثلا در «سوف») را به شکل ow تلفظ می‌کنند و بعضا حتی صدای ay (مثلا در «غیر») را به شکل ey تلفظ می‌کنند. (یک نکته‌ی انحرافی جالب  هم این است که دوست عراقی‌ام می‌گفت که نفوذ فرهنگ تشیع به سبک ایرانی در میان شیعیان عراق آن‌قدر بالاست که خوانندگان متون مذهبی در آن‌جا هم بعضا سعی می‌کنند که لحن و صدای ایرانی‌ها را تقلید کنند!)

اما علت ماجرا چیست؟ شاید بخشی از دلیل ماجرا این است که در برخی از لهجه‌های امروزی عربی هم ۶ مصوت وجود دارند. البته گفتنی‌ست که تجویزگران تلفظ دقیق عربی در ایران حتی تلفظ عراقی ضاد (به شکل دال مفخم) را هم بر نمی‌تابند و بر تلفظ تاریخی (به شکل سایشی) اصرار دارند. بخش دیگری از دلیل ماجرا می‌تواند این باشد که عموما انسان‌ها هنگام برخورد با زبان به سختی می‌توانند ذهنشان را از پیش‌فرض‌هایی که کتابت تحمیل می‌کند برهانند. همین که سه مصوت کوتاه عربی حروف مجزا نیستند اهمیتشان را در ذهن افراد کم می‌کند و احساس نیاز به دانستن تلفظ اصلی‌شان را کاهش می‌دهد. مهم‌تر از این موارد احتمالا این است که فارسی‌زبانان خود پیشاپیش برای این علایم در فارسی صداهایی دارند و در نتیجه به دنبال صدای «واقعی» این علایم نمی‌گردند. این در حالیست که فارسی‌زبانان بیگانه بودن حرف «ض» را با تمام وجود حس می‌کنند و متوجهند که قاعدتا باید صدایش تفاوتی با صدای «ز» باشد. شاهد قوی بر این استدلال این است که حتی در میان مصوت‌ها هم، بسیار بسیار رایج است که پیش‌نمازهای حرفه‌ای ایرانی «و» را مانند فارسی به شکل “v” تلفظ می‌کنند (به جای “w”). به هر حال، مهم‌ترین نکته این است که زبان‌آموزان همواره از دریچه‌ی زبان اول (L1) به زبان دوم (L2) می‌نگرند.